آموزشی و علمی | |||
|
تاریخ پژوهش در رخدادها و کارهای آدمی در گذشتهاست. هرچند غالباً این رشتهٔ مطالعاتی را در زیرگروهی از علوم انسانی یا علوم اجتماعی قرار دادهاند، با اینحال میتوان آن را به عنوان پلی بین این دو شاخه تلقی کرد؛ زیرا روشهای مطالعاتی مختلف آن از هر دو شاخه وام گرفته شدهاند. تاریخ به عنوان یک رشتهٔ مطالعاتی دارای شاخهها و گرایشهای جانبی زیادی است که از آن میان میتوان به تاریخشماری، تاریخنگاری، تبارشناسی، خط نگاری تاریخی(کتابت شناسی)و cliometrics اشاره کرد. موّرخین از گذشته کوشیدهاند تا پرسشهای تاریخی را با پژوهش در اسناد نوشتاری پاسخ گویند. با اینحال پژوهشهای تاریخی تنها به این منبعها محدود نمیشوند. به طور کلی منبعهای دانش تاریخی را میتوان به سه دسته تقسیم کرد: نوشتهها، گفتهها، بقایای مادی. تاریخنگاران برای کار خود از هر سه استفاده میکنند. موّرخان غالباً به اهمیت نوشتههای تاریخی اشاره میکنند. این تأکید باعث ایجاد اصطلاح پیش از تاریخ شده که به دورانی که هنوز خط ساخته نشده بود اشاره میکند. تقسیم تاریخ به شکل پیش از تاریخ و پس از تاریخ بستگی زیادی به موضوع مورد مطالعه دارد زیرا خط در هر جای دنیا در زمان خاصی پدید آمدهاست. توجه به گذشتهٔ انسان به طور طبیعی باعث تقیسم زمان به تکههای قابل اداره شدهاست. راههای زیادی برای تقسیم گذشته وجود دارد که از این میان میتوان به تقسیمهای تاریخشماری، فرهنگی و موضوعی اشاره کرد. این سه گونهٔ تقسیمبندی انحصاری نیستند و غالباً میتوان موارد تداخل را بین آنها مشاهده کرد. تمرکز روی مکان، زمان یا موضوعی خاص بین موّرخان امری عادی است و باعث تخصصگرایی در تاریخنگاری میشود. تاریخ برای دیگران، به شکل اصطلاحی کلی به معنای مطالعهٔ هر چیز دربارهٔ انسانهای پیشین در آمدهاست اما به تازگی حتی این محدوده هم توسط رشتههایی چون تاریخ بزرگ به چالش کشیده میشودایلام از روزگاران گذشته تاریخ را با هدفهای عملی یا نظری میخواندند اما امروزه آن را جهت کنجکاوی فکری هم مطالعه میکنند.
متغیرهای تاریختاریخ تابعی از متغیرهای گوناگون است که انسان فقط در برخی از آنها نقش دارد. زمینشناسی و جغرافیا از متغیرهای اساسی تاریخ هستند. ضرباهنگ زایش و فرسایش کوهها، پیشروی متقابل دریا و خشکی، طغیان و تغییر مسیر رودها، میزان بارش نزولات جوی و سایر عوامل طبیعی، بر تاریخ اثرگذار هستند. عوامل انسانی مانند جمعیت، مهاجرت، فنآوری و حتی نژاد اثر چشمگیری بر روند فرآیندهای تاریخی دارند. در شرایط طبیعی تقریبا برابر (مانند مصر و آمریکای شمالی)، نژادهای بشری، تمدنهای بسیار متفاوتی ایجاد کردهاند.[۱] واژهٔ تاریخ(ع مص، اِ) تأریخ . توریخ . نوشتن کتاب را. (منتهی الارب ). وقت چیزی پدید کردن . و در اصطلاح، تعیین کردن ْ مدتی را از ابتدای امر عظیم و قدیم مشهور تا ظهور امر ثانی که عقب او است تا که دریافته شود بزمانه ٔ آینده و دیگر مدت ظهور این امر ثانی بلحاظ نسبت بعد مدت امر قدیم مشهور اول ... (غیاث اللغات ) (آنندراج ). سیوطی در المزهر بنقل از مجمل ِ ابن فارس آرد: تاریخ کلمه ٔ معرب است . جوالیقی در المعرب گوید: گویند «تاریخ » که مردم بدان وقایع را نگارند عربی محض نیست بلکه مسلمانان آنرا از اهل کتاب گرفته اند. تاریخ مسلمانان از سال هجرت شروع شد و در زمان خلافت عمر ثابت گردید و از آن پس تاکنون صورت تاریخی بخود گرفته است . بعضی گفته اند کلمه ٔ مذکور عربی است ۞ و از لغت «ارخ » بفتح همزه و کسر آن بمعنی بچه گاو وحشی اشتقاق یافته است، اگر مؤنث باشد بنابراین وجه مناسبت تاریخ با این معنی آنست که مانند تولد بچه حادثه ای پدید می آید. و باهلی برای مردی که در بصره بود چنین انشاد کرد: لیت لی فی الخمیس خمسین عیناً کلها حول َ مسجد الأشیاخ ِ مسجد لاتزال تهوی الیه أم ّأرْخ ِ قناعها متراخی ...[۲] فلسفهٔ تاریخ
اصطلاح فلسفه تاریخ، در قرن هیجدهم میلادی، توسط ولتر وضع شد. منظور وی از این اصطلاح، چیزی بیش از تاریخ انتقادی و علمی نبود؛ یعنی نوعی از تفکر تاریخی که در آن، مورخ به جای تکرار داستانهایی که در کتب کهن مییابد، خود به بازسازی آنچه واقع شده میپردازد. این نام توسط هگل و نویسندگانی دیگر، در پایان قرن هیجدهم به کار رفت، ولی آنها معنای کاملاً متفاوتی از این اصطلاح اراده کردند و آن را به معنای تاریخ کلی یا جهانی به کار بردند. سوّمین کاربرد این اصطلاح را در نوشتههای برخی از پوزیتویستهای قرن نوزدهم مییابیم. از نظر آنها وظیفه فلسفه تاریخ، کشف قوانین عامی بود که بر روند رویدادهایی که مورخ به شرح و نقل آنها میپردازد، حاکم است. وظایفی که ولتر و هگل بر عهده فلسفه تاریخ مینهادند، به وسیله تاریخ نیز قابل انجام بود ولی پوزیتویستها تلاش کردند تا از این طریق، تاریخ را نه فلسفه بلکه علمی تجربی قلمداد کنند. در هر یک از ین موارد کاربرد فلسفه تاریخ مفهوم خاصی از فلسفه مد نظر بود. متفکران اروپایی که از طبیعت ناامید شده بودند به پژوهش درباره تاریخ روی آوردند. زیرا تاریخ را هرچند آکنده از وقایع فهم ناپذیر و رازهای ناگشودنی می نمود بیشتر از طبیعت به خواست و آرزوی انسان وابسته می دیدند. حتی با پذیرفتن سیر تاریخ بشر در جهت خردمندانگی بیشتر او درباره پایندگی این پیشرفت تردید وجود دارد. پیشنهاد میشود در همین رابطه به کتاب فلسفه تاریخ استاد ویل دورانت، و دکتر علی شریعتی رجوع شود. تاریخ ردهبندی شده برپایه مکان
تاریخ رده بندی شده برپایه زمان رخداد
ردهبندی دانشگاهی
ردهبندیهای دیگر(لزوماً بخشی از مطالعات دانشگاهی تاریخ نیست)
نظرات شما عزیزان: [ شنبه 24 فروردين 1392برچسب:تاریخ, ] [ 11:33 ] [ مصطفی زنگنه ]
|
| |
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |